حق برخورداری از حریم خصوصی
دسته بندی | حقوق |
بازدید ها | 42 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 38 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 41 |


حق برخورداری از حریم خصوصی
ماده17
1- هیچ کس نباید در زندگی خصوصی و خانواده و اقامتگاهی یا مکاتبات مورد مداخلات خودسرانه(بدون مجوز) یا خلاف قانون قرار گیرد و همچنین شرافت و حیثیت او نباید مورد تعرض غیر قانونی واقع شود.
2- هر کس حق دارد در مقابل این گونه مداخلات یا تعرض ها از حمایت قانون برخوردار گردد.
معنای حریم خصوصی
تعریف اصلاح حریم خصوصی بسیار مشکل است. حریم خصوصی، در قالب یک گزینه، یک کارکرد، یک میل، نوعی شرایت و یا یک نیاز، طبقه بندی شده است. تعریف موسع آن " حق تنها ماندن " و تعریف مضیق آن حق کنترل اطلاعات درباره زندگی خود است. می توان تعریف بینابینی هم در نظر گرفت که چنین است: حق حریم خصوصی شامل "آزادی از مداخله نامعقول در فعالیت هایی که جامعه آنها را جزو قلمرو خود مختاری فردی به حساب می آورد". "حوزه خودمختاری فردی" این گونه توصیف شده است: "حوزه عمل
[ی که] با آزادی دیگران مماس نیست" و در آن، فرد می تواند خود را از دیگران جدا کند تا "زندگی خود را بر اساس تمایلات و توقعات خویش (خود محور) شکل دهد."
[16.02] در چارچوب میثاق بین الملل حقوق مدنی و سیاسی، معنای حریم خصوصی، آن گونه که تامین کننده نظر ماده 17 باشد هنوز به طور کامل در تفاسیر کلی یا حقوق موضوعه تعریف نشده است. آقای هرندل (Herndl) در نظر مخالف خود در پرونده کوریل- آریک (Coeriel & Aurik) و هلند (91/453) می گوید:
کمیته، خود هنوز مفهوم حریم خصوصی را در تفسیر کلی ماده 17 واقعا روشن نکرده است. این ماده واقعاً از تعریف مفهوم مزبور خودداری می کند. کمیته، در تفسیر کلی خود می کوشد تا تمامی اصطلاحات دیگری که در ماده 17 به کار رفته اند از قبیل "خانواده"، "اقامتگاه"، "خلاف قانون" و "خودسرانه" را تعریف نماید. به علاوه، کمیته مزبور به حمایت از "شرافت" و "حیثیت" فرد نیز که در ماده 17 آمده است اشاره می کند، اما به تعریف حق اصلی که در این ماده آمده، یعنی حق "حریم خصوصی" نمی پردازد.
[03،16] پرونده کوریل – آریک و هلند (91/453)
در این مورد، طرف های دعوی مایل بودند بنا به دلائل مذهبی نام خود را تغییر دهند؛ آنها ادعا می کردند که دولت عضو، مانع از تغییر نام آنها شده و بنابراین ماده 17 را نقض کرده است. اکثریت اعضای کمیته پذیرفتند که ماده 17 میثاق نقض شده است. آنها درباره این که آیا یک شخص می تواند نام خانوادگی خود را تغییر دهد یا خیر و این که آیا هویت آنها در چارچوب حریم خصوصی قرار می گیرد یا خیر، نظرات زیر را ارائه نمودند:
2،10 اولین موضوعی که کمیته باید تکلیف آن را روشن کند، این است که آیا ماده 17 میثاق حق انتخاب و یا تغییر نام افراد را مورد حمایت قرار می دهد یا خیر. نظر کمیته این است که ماده 17، در میان سایر موارد، تصریح می دارد که هیچ کس نباید در زندگی خصوصی و خانواده و اقامتگاه یا مکاتبات مورد مداخلات خودسرانه یا خلاف قانون قرار گیرد. نظر کمیته این است که مفهوم حریم خصوصی دلالت دارد بر حیطه زندگی یک شخص که در آن، او می تواند آزادانه هویت خویش را ابراز نماید، خواه از طریق برقراری ارتباط با دیگران یا به تنهایی. کمیته بر این عقیده است که نام خانوادگی یکی از اجزای مهم هویت یک شخص است و حمایت در مقابل مداخلات خودسرانه یا خلاف قانون در حریم خصوصی وی شامل حمایت درمقابل مداخلات خودسرانه یا خلاف قانون در حق انتخاب و تغییر نام فرد هم می شود. برای مثال اگر د ولتی مجبور شود به تمام خارجی ها بگوید که باید نام خانوادگی خود را تغییر دهند، این امر به معنای مداخله و درنتیجه نقض ماده 17 است. حال این مسئله مطرح می شود که آیا امتناع مقامات دولتی از به رسمیت شناختن تغییر نام نیز فراتر از حد و مرز مداخله مجاز که معنای ماده 17 می باشد است یا خیر.
پاسخ کمیته به این سوال مثبت بود. امهات تصمیم کیفی کمیته در قسمت [16،15] پائین توضیح داده شده است.
[04-16] آقای هرندل، طی نظر مخالف خود در پرونده کوریل – آریک بررسی دقیق تری درباره معنا و گسره حریر خصوصی که منظور ماده 17 است، به عمل آورد.
ماده 17 یکی از مفاد معما گونه میثاق است. به ویژه، اصطلاح "حریم خصوصی" نیازمند تفسیر به نظر می رسد. واقعا معنی حریم خصوصی چیست؟
لیلیچ (Lillich نوشته خود درباره حمایت بین المللی از حقوق لنبر و حقوق مدنی حریم خصوصی را "مفهومی که تا به امروز ابهام بیش از حد در آن مانع از پذیرش آن در حقوق بین المللی عرفی شده است" می داند (ریچارد بی لیلیچ، حقوق مدنی، در: حقوق بشر در حقوق بین الملل، موضوعات حقوقی و سیاسی، ویراتسه تی مرون (1984)، ص. 148). اما وی می افزاید که درتعیین نمودن تعریف حریم خصوصی به معنای مطلق، می توان کمک محدودی از رویه کنوانسیون اروپائی گرفت. و در این جا وی یادآور می شود که منظور این است که بنابه پیشنهاد کنوانسیون اروپائی گرفت. و در این جا وی یادآور می شود که منظور این است که بنا به پیشنهاد کنوانسیون مزبور،" استفاده از نام"، بخشی از مفهوم حریم خصوصی تلقی می شود. از طرفی، این، نقل قوی است از ژاکوبز که با اشاره به مفاد مشابه منوانسیون اروپائی (ماده 8) اظهار می دارد که "ارگان های کنوانسیون، مفهوم حریم خصوصی را توسعه و تکامل نبخشیده اند" (فرانسیس جی ژاکوبز، کنوانسیون اروپائی حقوق بشر (1975)، ص. 126).
کنوانسیون اروپائی نیز تماما مانند میثاق است. نواک (Nowak) در تفسیر خود دوباره میثاق، می گوید که در زمان تهیه پیش نویس میثاق، ماده 17 آن واقعاً موضوع هیچ بحثی قرار نگرفت و حقوق موضوعه درباره ارتباطات فردی، در تعیین قطعی معنای دقیق این واژه کمکی به ما نمی کند (نواک، تفسیر میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی (1993)، ص. 294، بخش 15).
بنابراین، بی دلیل نیست که دولت عضو، استدلال می کند که ماده 17 لزوماً حق تغییر نام فرد را پوشش نمی دهد (بند 1.7 دیدگاه ها را ببینید). [16،05] ...
کمیته، خود، واقعا مفهوم حریم خصوصی را در تفسیر کلی خود در خصوص ماده 17 که طی آن عملا از تعریف این مفهوم خودداری کرده نیز روشن نکرده است... درست است که کمیته در تفسیر کلی خود، در موارد متعددی به زندگی خصوصی اشاره می کند و مثال هایی از مواردی که طی آنها دولت ها باید از مدخله در برخی جنبه های خاص "زندگی خصوصی" خودداری کنند، بیان می دارد، اما این سوال که آیا نام یک شخص قطعا تحت حمایت ماده 17 قرار دارد و به ویژه اینکه آیا علاوه بر این، حقی برای تغییر نام یک شخص وجود دارد یا خیر، هرگز در تفسیر کلی مورد اشاره قرار نگرفته است.
من موضوعات فوق را مطرح کردم تا نشان دهم که کمیته در تفسیر ماده 17 واقعا احتیاط حقوقی لازم را مراعات ننموده، همچنان که در تصمیم فعلی خود نیز همین گونه عمل کرده است. اما من به طور یقین با این دیدگاه موافقم که نام یک شخص، بخش مهمی از هویت وی است و حمایت از آن (نام) موضوع محوری ماده 17 می باشد لذا، این گفته نواک که حریم خصوصی، از کیفیات ویژه فردی نوع بشر و هویت یک شخص حمایت می کند، درست است (نواک، همان، ص. 249، بخش 17).
[16،05] آقای آندو (Ando ) نیز رای مخالفی به شرح زیر صادر کرد:
از نظر من نام خانوادگی به یک شخص منفرد به تنهایی، که حریم خصوصی او تحت حمایت ماده 17 است تعلق ندارد. در جامعه غربی ممکن است نام خانوادگی تنها به عنوان عامل برای تصدیق هویت یک شخص به کار رود، بنابراین، قابل جایگزینی با سایر وسایل شناسایی مانند ارقام یا رمز است. اما در سایر نقاط جهان، نام ها دارای معانی و تفاسیر متعددی در زمینه های اجتماعی، تاریخی و فرهنگی هستند و مردم ارزش های خاصی را به نام هایشان پیوند می دهند. این امر به ویژه درباره نام های خانوادگی مصداق دارد. بنابراین، اگر یک عضو خانواده نام خود را تغییر دهد، احتمالا بر سایر اعضای خانواده و همچنین ارزش های وابسته به آن تاثیر می گذارد. بنابراین برای من مشکل است چنین نتیجه گیی کنم که نام خانوادگی یک شخص منحصرا به حوزه حریم خصوصی خود وی که تحت حمات ماده 17 است مربوط شود.
نظر آندو به روشنی حوزه حریم خصوصی را به حوزه شخصی یک تن به عنوان یک فرد و نه به عنوان عضوی از یک گروه مانند خانواده، محدود می کند. در پرتو این واقعیت که ماده 17 صراحتا متضمن حمایت از خانواده است، تعریف وی، به شکل نادرستی مضیق به نظر می رسد. آیا اگر خانواده های طرف های دعوی همگی با هم می خواستند نام خانوادگی خود را تغییر دهند، نظر آندو فرق می کرد؟
[16،06] در دعوای حقوق هپو – بسرت (Hopu & Bessert) و فرانسه (93/549)، طرف های دعوی ادعا می کردند که احداث هتل در زمین های مقدسی که محل دفن آبا و اجداد آنها بود، در میان سایر موارد، حقوق حریم خصوصی آنها را نقض کرده است. اکثریت کمیته حقوق بشر با این امر موافق بود که رابطه طرف های دعوی با اجدادشان بخش مهمی از هویت آنهاست. آقایان کرتزمر (Kretzmer)، برگنتال (Buergenthal)، آندو و لرد کلویل (Lord Colville) در نظر مخالف خود تفاسیر زیر را ارائه دادند:
6 به رغم کمیته، ما نمی توانیم بپذیریم که ادعای طرف های دعوی در رابطه با مداخله در حق حریم خصوصی آنها مقبول و قابل اثبات باشد. تنها استدلالی که برای حمایت از نتیجه گیری کمیته در این خصوص ارائه شده، عبارت است از ادعای طرف های دعوی درباره اینکه اتصال آنها به اجدادشان نقش مهمی در هویت آنها بازی می کند. مفهوم حریم خصوصی حول محور حمایت از جنبه هایی از زندگی و یا روابط با دیگران که شخص آنها را به دور از چشمان عموم و یا مداخله از بیرون اختیار می کند، قرار دارد. این مفهوم شامل دسترسی به اموال عمومی، ماهیت شان از هر نوع که باشد و مقصود از دسترس هرچه باشد، نیست. به علاوه، این واقعیت محض که دیدار از یک مکان خاص نقش مهمی در هویت یک فرد بازی می کند، دیدار مزبور را به بخشی از حق فرد برای حریم خصوصی تبدیل نمی کند. فرد می تواند فعالیت های زیادی را در نظر داشته باشد، مثلا شرکت در عبادت های عمومی یا فعالیت های فرهنگی که نقش های مهمی در هویت های افراد در جوامع مختلف بازی می کنند. در حالی که دخالت در این فعالیت ها می تواند متضمن نقض مواد 18 یا 27 باشد، مداخله در حریم خصوصی فرد محسوب نمی گردد.
[16،07] تفسیر کلی 28
درتفسیر کلی 21 در خصوص برابری حقوق زن و مرد، کمیته حقوق بشر برخی از موارد نقض حقوق حریم خصوص بر مبنای جنسیت را معرفی کرد:
2- دولت های عضو باید اطلاعاتی را ارائه کنند که کمیته را قادر می سازد تا تاثیر هر قانون و رویه ای که ممکن است مداخله در حق برخورداری زنان از حریم خصوصی و سایر حقوق تحت حمایت ماده 17 بر مبنای مساوات با مردان باشد را ارزیابی نماید نمونه ای از این مداخله هنگامی مصداق می یابد که زندگی جنسی یک زن برای تصمیم گیری درباره گسترده حمایت ها و حقوق قانونی وی، از جمله حمایت در برابر تجاوز، مورد بررسی قرار می گیرد. زمینه دیگری که ممکن است طی آن، دولت ها نتوانند به حریم خصوصی زنان احترام بگذارند به کارکردهای تولید مثلی آنها مربوط می شود. برای مثال، جایی که اذن شوهر برای تصمیم گیری در خصوص استریلیزاسیون نیاز است، هنگامی که الزامات عمومی برای استریلیزه کردن زنان تحمیل می شود، مانند داشتن تعداد خاصی فرزند یا قرار گرفتن در رده سنی خاص، و یا هنگامی که دولت ها پزشکان و سایر پرسنل بهداشتی را ملزم به گزارش دادن درباره زنانی که سقط جنین کرده اند می نمایند. در این موارد، سایر حقوق مندرج در میثاق، مانند موارد مصرحه در ماده های 6 و 7 نیز ممکن است به خطر بیفتد. همچنین ممکن است حریم خصوصی زنان مورد مداخله بازیگران خصوصی قرار گیرد. مثلا کارفرما قبل از استخدام، داوطلب را ملزم به ارائه تست حاملگی نماید. دولت های عضو باید درباره هر قانون یا اقدام دولتی و یا خصوصی که مداخله در برخورداری مساوی زنان از حقوق مصرحه در ماده 17 محسوب می گردد، و درباره تدابیر اتخاذ شده برای رفع کامل این گونه مداخلات و حمایت از زنان در مقابل این مداخلات، گزارش دهند.
تفسیر کلی نیز تائید می کند که حریم خصوصی شامل حقوق خودمختاری فرد نسبت به حسم (بدن) خود می شود.
محدودیت های حمایتی ماده 17
منظو از مداخله خودسرانه یا غیرقانونی چیست؟
[16،08] ماده 17 مداخلات "خلاف قانون" و "خودسرانه" در حریم خصوصی را غدقن می کند.
3- اصطلاح خلاف قانون یعنی هیچ نوع مداخله ای نمی تواند صورت پذیرد مگر در مواردی که قانون تشخیص دهد. مداخله ای که توسط دولت ها مجاز شمرده می شود تنها بر اساس قانون و آن هم در چارچوب مفاد، اهداف و مقاصد میثاق باید صورت پذیرد.
[09،16] کمیته در ادامه روشن کرد که قانون باید دقیق و دارای محدوده های مشخص باشد، به نحوی که برای تصمیم گیرندگان، صلاحیت بیش از حد برای مجاز شمردن مداخلات در حریم خصوصی قائل نشود:
قوانین مربوطه باید شرایط دقیقی که طی آن، مداخلات مزبور می توانند مجاز باشند را با جزئیات به طور روشن مشخص نماید. رای به استفاده از این مداخله مجاز باید صرفا توسط مرجع تعیین شده به وسیله قانون، و بر مبنای مورد به صادر شود.
برای مثال، کمیته در ملاحظات پایانی خود در خصوص فدراسیون روسیه، تفسیر زیر را ارائه داد:
19-[کمیته] از ادامه وجود مکانیسم های استراق سمع از ارتباطات تلفنی شخصی، بدون تصویب قوانین روشنی که شرایط مداخلات مشروع در حریم خصوصی و ارائه تضمین هایی در برابر مداخلات خلاف قانون را تعیین می کند، نگران است.
به ترتیب مشابه، از جامائیکا خواسته شد تا "قوانین دقیقی تصویب نماید" که بر مدیریت شنود حاکم باشند.
[16،10] پینکنی و کانادا (78/27)
این پرونده، مثالی است از این که محدو داً مداخلات "قانونی" در حریم خصوصی بایستی تا چه حد، به کفایت دقیقا مشخص شده باشند تا ضمانت ماده 17 رعایت گردد. طرف دعوی، که یک بازداشتی محبوس بود، از سانسور شدن نامه هایش و بنابراین نقض حریم خصوصی خود در زمینه مکاتبات [16،24] شکایت کرد. دولت عضو، درباره قانون مربوطه که حاکم بر سانسور نامه های زندانیان بود توضیح داد:
31. ... آقای پینکنی (Pinkney)، به عنوان فردی که منتظر محاکمه است، طبق بخش (د) 1.21 مقررات و قواعد زندان مصوب سال 1961 میلادی، مقررات بریتیش کلمبیا 61/73، که در زمان بازداشت وی معتبر و در حال اجرا بود، حق داشت از "تهیه لوازم تحریر برای برقراری ارتباط از طریق نامه با دوستانش و یا انجام مکاتبات یا تهیه یادداشت در رابطه با دفاع از خود" بهره مند گردد.
دولت کاناد منکر این نیست که نامه های ارسالی توسط آقای پینکی تابع کنترل بودند و حتی ممکن بود سانسور شوند. بخش (ب) 2.240 مقررات و قواعد زندان ها، مصوب سال 1961 دراین زمینه روشن است:
(ب) 2.40 هر نامه ای که از زندان ارسال یا توسط زندان دریافت می شود (به جز مواردی که از این به بعد طبق این مقررات به برخی مکاتبات خاص با یک مشاور حقوقی مربوط می شود)، توسط رئیس زندان یا یک افسر مسئول که رئیس زندان برای همین منظور تعیین کرده باشد، خوانده می شود، و در صلاحیت رئیس زندان است که هر نامه ای و یا بخشی از هر نامه ای رابه دلیل قابل ایراد بودن و یا بیش از حد طویل بودن، متوقف یا سانسور نماید.
کمیته حقوق بشر تشخیص داد که (ب) 2.240 ناقض ماده 17 است، اما، جایگزینی آن با مفاد جدید این وضعیت را جبران کرد:
34. آقای پینکنی مدرکی دال بر مغایرت کنترل یا سانسور اعمال شده، با رویه ای که دولت عضو توضیح داده بود، ارائه نکرد. اما ماده 17 میثاق نه تنها تصریح می دارد که هیچ کس نباید در مکاتبات مورد مداخلات خودسرانه (بدون مجوز) یا خلاف قانون قرار گیرد بله هر کس حق دارد در مقابل این گونه مداخلات از حمایت قانون برخوردار گردد. هنگامی که آقای پینکنی در مرکز اصلاح و تربیت منطقه ای زمینلاد پائین (Lower Mainland Regional Correction Center) بازداشت شد، تنها قانون حاکم بر کنترل و سانسور مکاتبات زندانیان، بخش (ب) 2.240 مقررات و قواعد زندان ها، مصوب سال 1961 بود. به نظر کمیته ، مفاد قانونی این بخش در مفهوم مطلقاً عام کلمه، خود، ضمانت حقوقی قانع کننده ای در مقابل اجرای خودسرانه به دست نمی داد گرچه بنا به تشخیص کمیته مدرکی دال بر این که آقای پینکنی خود، در نتیجه، قربانی نقض میثاق باشد وجود نداشت. کمیته همچنین اظهار داشت که فصل 42 مقررات و قواعد زندان ها، که در 6 ژوئیه 1978 لازم الاجرا باشد، اکنون قانونه را در خصوص شرایط مربوطه بسیار دقیق نموده است.
مفاد جدید دلایل سانسور نامه را دقیقا بر می شمارد؛ درصورتی که نامه یک زندانی تهدید علیه کارکنان با عملکرد زندان مطرح نماید، می توان آن را سانسور کرد. صلاحیت رئیس زندان برای سانسور، که طبق بخش (ب) 2،40 بسیار موسع بود، با ارائه فصل جدید 42 به حداقل رسید.
[16،11] منع مداخلات خلاف قانون در حریم خصوصی، تنها ارائه دهنده حمایت حقوق بشری محدودی است زیرا دولت های عضو می توانند بالقوه، در قوانین داخلی، تعرضات بسیار سرکوبگرانه ای علیه حریم خصوصی صورت دهند مگر این که این قوانین با دقت بایسته انشا شوند. بنابراین، منع، لزوما با منع مداخلات خودسرانه در حریم خصوصی کامل می شود.
[16،12] تفسیر کلی 16
4- اصطلاح مداخله خودسرانه نیز با حمایت از حق پیش بینی شده در ماده 17 مرتبط است، به نظر کمیته، اصطلاح مداخله خودسرانه می تواند به مداخله ای که در قانون پیش بینی شده نیز تسری یابد. هدف از مطرح نمودن مفهوم خودسرانه، برای ضمانت این است که حتی مداخله مصرحه در قانون نیز باید در چارچوب مفاد، اهداف و مقاصد میثاق باشد و در هر صورت، در شرایط خاص، معقول باشد. از این رو، منع مداخلات خودسرانه در حریم خصوصی، مفهوم معقول بودن را نیز در بطن ماده 17 گنجانده است. در پرونده تونن و استرالیا (92/488) کمیته، موضوع معقول بودن را به شرح زیر بحث نمود:
8.3 کمیته الزام معقول بودن را این گونه تفسیر می کند که هر نوع مداخله در حریم خصوصی، باید متناسب با هدف مورد جستجو باشد، و تحت شرایط هر پرونده ای باید ضرورت داشته باشد.
[16،13] تفسیر کلی 16
کمیته، در تفسیر کلی 16 شاخصی برای چگونگی ارزیابی معقول بودن مداخلات در حریم خصوصی ارائه داد:
7- مراجع ذیصلاح دولتی، فقط باید بتوانند آن گونه اطلاعات مرتبط با زندگی خصوصی افراد را درخواست کنند که بر اساس درک میثاق، برای منافع جامعه ضروری باشد...
[16،14] بر خلاف سایر مفاد میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، محدودیت های مجاز در خصوص حق حریم خصوصی احصا نشده اند. این امر ممکن است با سایر ضمانت های میثاق در تباین باشد، مانند مواد 12 و 19 که طی آنها محدودیت ها فقط برای مقاصد خاص مانند حفظ نظم یا اخلاقیات عمومی، مجاز شمرده شده اند. آقای ونرگون (Wennergren) طی رای موافق جداگانه ای در پرواز تونن و استرالیا (92/488) خاطر نشان ساخت:
ماده 17، بند 1، صرفا مقرر می دارد که هیچ کس نباید در زندگی خصوصی و خانواده و غیه مورد مداخلات خودسرانه (بدون مجوز) یا خلاف قانون قرار گیرد. به علاوه، این ماده، بر خلاف سایر مواد میثاق مشخص نمی کند که بر اساس چه دلایلی دولت عضو می تواند از طریق قانون مداخله کند.
بنابراین یک دولت عضو اولا آزاد است تا مطابق قانون، نه فقط به دلایل مربوط به ایمنی، نظم، بهداشت، اخلاق عمومی و یا حقوق اساسی یا آزادی دیگران، بلکه بنا به هر دلیل دیگری که خود تشخیص دهد، همان گونه که در سایر مفاد میثاق آمده است، در حریم خصوصی افراد مداخله کند. اما طبق بند 1 ماده 5، هیچ یک از مفاد میثاق نباید به نحوی تفسیر شود که حق انجام هر اقدامی با هدف محدودسازی هر گونه حقوق و آزادی های به رسمیت شناخته شده در آن را در حدی وسیع تر ازآنچه درمیثاق مقرر شده، برای دولت قائل شود.
محدودیت های مجاز نسبت به حق حریم خصوصی شاید تشابه زیادی با محدودیت های احصا شده در سایر تضمینات میثاق داشته باشد. تمامی حقوق غیرقطعی میثاق می توانند به وسیله تدابیر متناسبی که جهت نیل به هدفی معتبر طراحی شده اند، محدود شوند. برای مثال، محدودیت های بر شمرده شده در خصوص ماده 19 (آزادی بیان) تنها وقتی مجازند که "در یک جامعه دمکراتیک، ضروری" محسوب شوند. هدف از به کار بردن عبارت "در یک جامعه دمکراتیک ضروری" ... برای گنجاندن مفاهیم معقول بودن و متناسب بودن، درماده 19 است که در خور حال معنای داده شده به "خودسرانه" در ماده 17 می باشد. در حالی که دامنه اهداف مجاز برای محدودیت قائل شدن نسبت به ماده 17 باز است، اهداف مجاز برای ماده 19 (مانند حمایت از "حقوق دیگران") آنقدر موسع هستند که به ترتیب مشابه، دامنه ای باز دارند.
[16،15] کوریل – آریک و هلند (91/453)
نمونه ای از تفسیر کمیته از مداخله خودسرانه، از این پرونده گرفته شده است. واقعیت ها، توسط خود طرف های دعوی مستقیما در زیر بر شمرده شده اند:
1.2 طرفین دعوی دین هندو را اختیار کرده و می گویند که آنها می خواهند به هند بروند تا در آنجا برای روحانی (هندو) شدن درس بخوانند. آنها از دادگاه منطقه ای روئرموند (Roermond) خواستند تا حسب مقتضیات دینی شان، نام اول آنها را به نام هندوئی تغییر دهد دادگاه در تاریخ 6 نوامبر 1986 به این درخواست پاسخ مثبت داد.
2.2 متعاقبا، طرف های دعوی از ویز دادگستری هلند خواستند تا نام خانوادگی آنها را به نام هندوئی تغییر دهد آنها ادعا می کردند افرادی که می خواهند با هدف روحانی شدن، دین هندو را مطالعه و به آن عمل کنند باید نام های هندویی اختیار کنند. وزیر دادگستری بر اساس آراء 2 اوت و 14 دسامبر 1988، درخواست طرف های دعوی را به این دلیل که خواسته های آنان الزامات مصرحه در دستورالعمل تغییر نام خانوادگی کشور هلند (1976) را برآورده نمی سازد، رد کرد. این رای تصریح همچنین می داشت که فقط در شرایط استثنائی احتمال صدور رای مثبت وجود داشت، که پرونده طرف های دعوی فاقد این شرایط بود. وزیر گفت که نام های خانوادگی طرف های دعوی مانعی برای تحصیل جهت روحانی هندو شدن محسوب نمی شود زیرا پس از اتمام دوره تحصیل شان، رهبر هندو، در صورت تمایل خودشان، می تواند نام هندوئی برای آنها بگذارد.
3. طرف های دعوی ادعا می کنند که امتناع مقامات هلندی از تغییر نام آنها مانع از ادامه تحصیل شان برای روحانی شدن گردیده و لذا ماده 18 میثاق نقض شده است آنها همچنین ادعا می کنند که امتناع مزبور، مداخله خودسرانه یا خلاف قانون در حریم خصوصی آنهاست.
دولت عضو، استدلال های زیر را در دفاع از اقدامات خود ارائه داد:
7.1 دولت عضو، با ارائه ادله خود در تاریخ 14 فوریه 1994، ادعا می کند که ماده 17 میثاق از حق انتخاب و تغییر نام خانوادگی اشخاص حمایت نمی کند. دولت هلند به تمهیدات قبل از شکل گیری و انعقاد میثاق اشاره می کند که در آن هیچ نشانه ای دال بر این که باید ماده 17 این گونه موسع تفسیر گردد، یافت نمی شود، اما بر اساس آن، به نظر می رسد که باید به دولت ها آزادی زیادی برای تعیین این که چگونه اصول ماده 17 باید به کار رود، داده شود. دولت عضو همچنین، به تفسیر کلی کمیته از ماده 17 اشاره می کند که در آن آمده است : حمایت از حریم خصوصی، لزوما نسبی است...
7.2 به تبع آن، دولت عضو استدلال می کند که امتناع از تغییر دادن رسمی نام طرف های دعوی، نه خلاف قانون است و نه خودسرانه دولت عضو ... استدلال می کند که این تصمیم بر اساس دستورالعملی که در 9 می 1990 در روزنامه رسمی دولت هلند منتشر شد، اتخاذ گردید و مبتنی بر قانون مدنی است. بنابراین رای به عدم تغییر نام خانوادگی، بر اساس قوانین و مقررات داخلی صادر شد.
7.3 در خصوص احتمال خودسرانه بودن تصمیم، دولت عضو بر این عقیده است که مقررات مورد اشاره در بند قبلی دقیقا برای جلوگیری از خودسرانگی و حفظ ثبات لازم در این زمینه وضع گردیده است. دولت عضو معتقد است که اگر تغییر رسمی نام به سادگی بیش از حد امکان پذیر باشد، بی ثباتی و سردرگمی بیهوده ای هم در زمینه های اجتماعی و هم در زمینه های اداری ایجاد می کند. در این رابطه، دولت عضو به الزام برای حمایت از منافع دیگران متوسل می شود. دولت عضو اظهار می نماید که در پرونده حاضر، طرف های دعوی فاقد ملاک های لازم برای تغییر نام خانوادگی خود بودندن و می خواستند نام هایی را برای خود اختیار کنند که در جامعه هند، از اهمیت ویژه ای برخوردارند. بنابراین، برآوردن درخواستی از این نوع، با سیاست دولت هلند مبنی بر امتناع از هر اقدامی که می تواند مداخله در امور داخلی سایر فرهنگ ها تفسیر شود، مغایر است. دولت عضو نتجه گیری می کند که با در نظر گرفتن منافع تمامی طرف های ذینفع، نمی توان گفت که تصمیم به عدم تغییر نام، اقدامی خودسرانه است.
اکثریت کمیته حقوق بشر، به نفع طرف دعوی رای دادند:
10.3 اکنون کمیته به بررسی این که آیا طبق شرایط پرونده حاضر، رد درخواست طرف های دعوی برای تغییر نام خانوادگی شان از سوی دولت، به معنای مداخله خودسرانه یا خلاف قانون در حریم خصوصی است یا خیر، می پردازد. کمیته یادآور می شود که تصمیم دولت عضو، مبتنی بر قوانین و مقررات رایج در هلند بوده، و بنابراین، مداخله را نمی توان خلاف قانون دانست. آن چه باقی می ماند، بررسی یاین است که آیا اقدام دولت خودسرانه است یا خیر
10.4 کمیته یادآور می شود که شرایطی که طی آن تغییر نام خانوادگی به رسمیت شناخته می شود، به شکل مضیقی در دستورالعمل آورده شده است و اعمال صلاحیت در سایر موارد، محدود به موارد استثنایی می شود، کمیته تفسیر کلی خود از ماده 17 که طی آن اعلام کرد که مفهوم خودسرانه بودن، با هدف ضمانت این که حتی مداخله مصرحه در قانون باید با مفاد، اهداف و مقاصد میثاق مطابقت داشته باشد، و در هر صورت، باید در شرایط معین، معقول باشد را یادآور شد. بنابراین، درخواست هر کس برای به رسمیت شناختن تغییر نام وی، تنها بنا به دلایلی که تحت شرایط معین پرونده، معقول باشند، می تواند رد شود.
10.5 در پرونده حاضر، تقاضای طرف های دعوی برای به رسمیت شناخته شدن تغییر نام اول شان به نام های هندوئی به منظور ادامه تحصیلات دینی در سال 1986 مورد قبول واقع شد. دولت عضو، ادله امتناع خود از پذیرفتن تقاضای دیگر آنها برای تغییر نام خانوادگی شان را بر استوار کرد که: طرف های دعوی نشان نداده بودند که تغییر نام ها برای ادامه تحصیلات شان ضرورت دارد، نام ها دارای معانی و مفاهیم مذهبی هستند، و نام ها "هلندی به نظر نمی رسند".
کمیته تشخیص می دهد که ادله برای تحدید این چنینی حقوق طرف های دعومی تحت ماده 17 معقول به نظر نمی رسد. بنابراین، تحت شرایط فوریتی که این پرونده داشت، عدم اجابت تقاضای طرف های دعوی طبق معنای بند اول از ماده 17 میثاق، خودسرانه بود.
این متن فقط قسمتی از حق برخورداری از حریم خصوصی می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید