اهدای جنین در پرتو فقه و حقوق
دسته بندی | حقوق |
بازدید ها | 50 |
فرمت فایل | doc |
حجم فایل | 31 کیلو بایت |
تعداد صفحات فایل | 37 |
اهدای جنین در پرتو فقه و حقوق
1)جستارگشایی
فقیهان و حقوقدانان میبایست پابهپای زیستشناسان و پزشکان در فرایند تولید غیرطبیعی انسان حرکت نموده و ضمن حل مشکلات و نارساییهای محتمل، انسان را در پیمودن طریق کمال رهنمون باشند. بر پایهی این هدف همزمان با تولد نخستین انسان آزمایشگاهی در سال 1978 و فراگیر شدن شیوههای مصنوعی درمان نازایی از جمله «اهدای جنین» در دهههای اخیر، عالمان فقه و حقوق، مباحث جدی در موافقت و مخالفت با این شیوهها طرح نمودهاند. حکومت اسلامی نیز در راستای تسهیل امور مردم قانون اهدای جنین را درسال 1382 به تصویب مجلس شورای اسلامی رساند.
تولید مثل مصنوعی تحت دو عنوان «شبیهسازی» و «باروریهای پزشکی» انجام میشود. در روش اول از سلولهای جسمی و در روش دوم از سلولهای جنسی استفاده میگردد. در روش اخیر، گاه از سلولهای جنسی زن و شوهر و گاه به دلیل نارساییهای خاص از اسپرم، تخمک یا رحم فرد سومی استفاده میشود. روشهای درمانی زوجین با توجه به نارساییهای آنان به چند صورت انجام میشود:
1-1) «اهدای اسپرم»[1]؛ در صورت نارسایی سلول جنسی مرد، از اسپرم فرد ثالث استفاده میشود.
2-1) «اهدای تخمک»[2]؛ در صورت معیوب بودن سلول جنسی زن، از تخمک فرد ثالث استفاده میشود.
3-1) «اجارهی رحم» یا «مادر جانشین»؛[3] در این روش جنین حاصل از سلولهای جنسی زوجین در رحم زن ثالثی پرورش یافته و پس از وضع حمل به زوجین برگردانده میشود.
4-1) «اهدای جنین»[4]؛ در این روش زوجین بیمار از جنین حاصل از اسپرم و تخمک زن و مرد دیگر - اعم از اینکه بین آن دو رابطه زوجیت باشد یا نه- در محیط آزمایشگاه استفاده کرده و جنین اهدایی به رحم زوجه منتقل میگردد.
بنابراین اهدای جنین یک شیوهی درمان نازایی است که بر اساس آن اسپرم مرد و تخمک زن گرفته شده و در محیط آزمایشگاه در مجاورت یکدیگر قرار داده میشود تا پس از لقاح و تقسیمات اولیه و حداکثر تا چهار روز از زمان لقاح به رحم زن متقاضی منتقل گردد. از این روش با علامت اختصاری «I.V.F»[5] یعنی باروری در لوله آزمایشگاه یاد میشود. همچنین میتوان از جنینهایی که قبلاً منجمد شدهاند نیز استفاده نمود، گرچه درصد موفـقیت کمتری دارند (رک. جمعی از نویسندگان، 1384: ص33؛ نایبزاده، 1380: ص27؛ غانم، 1421ق: ص235). موضوع بحث این نوشتار، مورد چهارم از موارد فوق است.
گو اینکه گاهی مبحث «اجاره رحم» نیز ذیل مبحث اهدای جنین مورد مطالعه قرارگرفته، علت آن هم این است که در اجاره رحم نیز جنین اهدا میشود؛ ولی روشن است که در اجارهی رحم، جنین با این هدف اهدا میشود که پس از طی مراحل حمل و ولادت توسط زن ثالث، به صاحبان اصلی جنین برگردانده شود، ولی در اهدای جنین طفل متولد، به زوجین دریافت کنندهی جنین داده می شود. به عبارت دیگر «بیمار» در اهدای جنین که محل مبحث است زوجین دریافتکنندهی جنین میباشند، ولی در اجارهی رحم، زوجین اهداکنندهی جنین به عنوان بیمار تلقی میشوند.
2) فرایند اهدای جنین
اهدای جنین به عنوان یک شیوهی درمان ناباروری، زمانی انجام میشود که زوجین دارای سلول جنسی سالم و مناسب برای تولیدمثل نمیباشند؛ ولی زن قادر به گذراندن موفقیتآمیز یک دورهی بارداری منجر به زایمان میباشد. بدین منظور مراحل ذیل طی میشود:
1-2) ابتدا از «داروهای باروری»[6] و هورمونهای محرک تخمدان برای تحریک تخمدان اهداکنندهی تخمک استفاده میشود. داروهای تخمکگذاری غالباً طی یک دورهی هفت تا ده روز تجویز میگردد.
2-2) «بازیابی تخمک»[7]؛ در این قسمت از دو روش استفاده میشود: روش متداول، جراحی سرپایی «آسپراسیون فولیکول» است. در این روش مقدار مناسب تخمک از طریق سونوگرافی از راه واژن (مهبل) به دست میآید. به این صورت که پروب سونوگرافی داخل واژن گذاشته میشود. پروب واژینال، امواج صوتی با فرکانس بالا ایجاد نموده و ارگانهای لگنی را در صفحهی مانیتور به تصویر میکشد. هنگامی که فولیکولهای بالغ در تخمدانها دیده شدند، متخصص، سوزن مخصوص را از طریق مهبل به داخل فولیکولها هدایت میکند و تخمکها با ساکشن (مکنده) کشیده میشوند. روش دیگر، «لاپاراسکوپی» است. در این روش بعد از بیهوشی عمومی، جراح لاپاراسکوپ را که لولهی بلند و باریک است، از طریق یک شکاف در زیر ناف، وارد شکم کرده و جراح، داخل آن را از میان لاپاراسکوپ نگاه میکند. سپس سوزن را به داخل فولیکولهای تخمدان هدایت نموده و تخمکها را از طریق لاپاراسکوپ بیرون میکشد.
3-2) در این مرحله تخمکها باید بارور گردند. تلقیح را میتوان بلافاصله پس از بیرون کشیدن تخمکها یا پس از چند ساعت از طریق ریختن اسپرمها روی تخمکها انجام داد. ولی چنانچه تعداد اسپرمها بسیار کم باشند یا اسپرم قـدرت نفوذ به تخمک را نداشته باشد، از روش مخصوص «میکرواینجکشن»(I.C.S.I)[8] استفاده میشود؛ به این صورت که یک اسپرم مستقیماً به داخل «سیتوپلاسم» تخمک تزریق میشود. بعد از 18- 16 ساعت لقاح کامل شده و دو پیشهسته (زایگوت) در داخل سلول مشاهده میشود. حدود 30 ساعت پس از لقاح، سلول به دو قسمت تقسیم شده که «جنین» یا «رویان» نامیده میشود[9] و پس از 72- 48 ساعت جنین در مرحلهی 8 سلولی آمادهی انتقال به رحم زن متقاضی است.
4. انتقال جنین به داخل رحم متقاضی به صورت سرپایی میباشد. پزشک به وسیلهی کاتتر (میله) یک یا چند جنین را به داخل رحم منتقل میکند. بدینسان فرایند اهدای جنین تکمیل شده و پس از طی مراحل جنینی، طفل متولد میشود.(رک.جمعی از نویسندگان، 1384: صص33-23؛ نایبزاده،1380: صص 449-447).
3) تاریخچه
مسالهی ناباروری و روشهای درمان آن از دیرباز مورد توجه حکیمان و پزشکان بوده؛ حتی در مصر، یونان و روم باستان نوشتههای دربارهی مداوای ناباروری از آنان برجای مانده است. مسایل پزشکی از جمله ناباروری در پنج قرن آغازین هجری شکوفاتر گردید. زکریای رازی در «الحاوی» و ابن سینا در «قانون» برای درمان نازایی داروهایی تجویز نمودهاند. از قرن شانزدهم میلادی موضوع ناباروری، به صورت تخصصیمطرح گردید.
در غرب آغاز تلقیح مصنوعی به سال 1780م. برمیگردد که «لازاد اسپالانزا»ی[10] ایتالیایی آزمایش تلقیح مصنوعی را بر روی سگ انجام داد. وی در سال 1781م. توانست چنین آزمایشی را بر روی انسان انجام دهد (سلامه، 1417ق: ص55). در سالهای بعد آزمایشهای گوناگونی بر روی حیواناتی مانند میمون، اسب، موش، سگ، خرگوش و... انجام شد. در این آزمایشها انتقال اسپرم به روشهایی غیر از روشهای معمول انجام گردید. در سال 1929م. دکتر «کریکوری» توانست انتقال تخمک را با موفقیت انجام دهد (همان، ص56). همچنین در سال 1941م. با انجماد موفقیتآمیز اسپرم، بانک آن تاسیس شد.
در سـال 1978م. دکتر «رابرت ادواردز»[11] زیستشناس انگلیسی با همکاری «پاتریک استپو»[12] بعد از دو سال پژوهش توانـستند، از طریـق تلـقیـح آزمایشـگاهـی«I.V.F» دختری به نام «لویز براون»[13] را در «اولدهام»[14] انگلستان متولد نمایند. همچنین وی در سال 1979م. یک نوزاد پسر به همین شیوه متولد ساخت. تولدهای دیگری در 1980م. در استرالیا و 1981م. در آمریکا صورت گرفت. این مساله چنان رایج شد که در1988م. فقط در کشور انگلستان حدود 956 کودک از طـریق بـاروری خارج رحمی متولـد گردیدند. امروزه تولیدمثل از طریق «I.V.F» در اکثر کشورهای جهان انجام میشود، به گونهای که هزاران نفر با این شیوه متولد شده و حیات خود را ادامـه میدهنـد (رک. رضـانـیا، 1383: صـص55- 47؛ نایبزاده، 1380: ص443).
اهدای جنین انسان اولین بار در سال 1983م. در کالیفرنیا انجام شد؛ طی آن «تراونسن»[15] و همکارانش اسپرم اهدا شده را در آزمایشگاه با تخمک تلقیح نموده و جنین حاصل را به رحم متقاضـی انتقال دادند (رک. جمعی از نویسندگان، 1384: ص41).
به سال 1369 در ایران نخستین تولد فرزند به شیوههای مزبور در بیمارستان «افشار» یزد گزارش داده شد. موسسهی «رویان» که در سال 1368 در تهران تاسیس گردید، نخستین تولد فرزند به شیوهی «I.V.F» را در سال 1372 و تولد از طریق برداشت اسپرماتید و انجماد جنین را در سال 1376 و 1377 گزارش داد(رضانیا، 1383: ص56).
4) ماهیت اهدای جنین
قبل از ورود به بحث جواز یا عدم جواز انتقال جنین به رحم متقاضی، باید روشن شود، ماهیت این انتقال چیست و تحت چه عنوان فقهی و حقوقی، صورت میگیرد. آیا جنین میتواند مبیع واقع شود؟ اگر جنین قابل خرید و فروش نیست، انتقال جنین با چه عناوین دیگری قابل تطبیق است؟ آیا انتقال جنین لزوما باید بر یکی از عقود معهوده منطبق گردد؟
1-4) بیع؛ مسلم است که خرید و فروش جنین با خرید و فروش اسپرم و تخمک متفاوت است؛ زیرا اسپرم و تخمک، جزئی از انسان بوده و انسان کامل نمیباشد. مباحث مفصلی دربارهی اینکه آیا انسان مالک اجزای خویش است یا اینکه بر آنها ولایت دارد، مطرح است ولی نتیجهی هر دو، جواز خرید و فروش اجزا و فرآوردههای انسان میباشد. به خصوص اجزایی مانند اسپرم و تخمک که انفصالشان از بدن، ضرر ندارد یا ضرر آن قابل جبران است یا ضرر آن قابل اعتنا نیست (رک. فتاحی معصوم، 1380: صص 228-205).
مطابق نظر آیتالله فاضل و مکارم، فرآوردههای انسان با توجه به مال بودنشان، قابلیت خرید و فروش را دارند (رک. توضیح المسائل مراجع، 1378: ج2، ص203). در اینباره برخی معتقدند: اطلاق بیع بر فرآوردههای انسانی با کرامت وی سازگار نیست و شاید به همین علت است که عبارت اهدای خون به جای فـروش خون مصطلح گردیده است. چه اینکه قانون مدنی مصوب 1994 کشور فرانسه در ماده 16-6 آورده است: «کسی که به آزمایش روی شخص خود تن میدهد یا با برداشت اجزایی از جسم خود یا جمعآوری فرآوردههای آن موافقت میکند، نمیتواند عوضی در مقابل آن دریافت کند» (رک. جمعی از نویسندگان، 1384: ص173).
این مساله دربارهی انتقال جنین صورت متفاوت و جدیتری به خود میگیرد؛ زیرا اسپرم و تخمک، قبل از لقاح، از فرآوردههای انسان و متعلق به اوست؛ ولی پس از لقاح، موجودی مستقل و انسانی در مراحل آغازین حیات است. شخصیتی مستقل دارد و واجد حق میباشد. اگر در تضاد بیع فرآوردههای انسانی با کرامت انسان تردید باشد؛ در تضاد آن با بیع جنین نباید تردید داشت. به همین علت بسیاری از فقها، سقط جنین را حتی در مراحل اولیه جایز نمیدانند. حتی برخی، از بین بردن اسپرمهای رشدیافته در لولهی آزمایش را نیز در حکم سقط جنین دانسته و آن را مشمول دیه میدانند (جناتی، 1382:ج2، ص238). اما بعضی از فقها نظر مخالف داشته و تصریح میکنند: «جنینهای تشکیل شده در محیط آزمایشگاه را میتوان از بین برد، زیرا از بین بردن جنین وقتی حرام است که در رحم باشد، ولی در خارج رحم دلیلی بر حرمتش نیست» (خویی، 1421ق: ج2، ص319). حتی برخی جواز از بین بردن جنین خارج رحم را تا مرحلهی قبل از دمیده شدن روح جایز دانسته و معتقدند: جنین، بعد از دمیده شدن روح، انسان است (رک.منتظری، 1381: ص92). بنابراین انتقال جنین - بر خلاف اسپرم و تخمک- بر عقد بیع منطبق نیست.
2-4) دیگر عناوین معهود حقوقی؛ در یک نگاه انتقال جنین میتواند با عناوین معهود فقهی و حقوقی مانند صلح، هبه، وکالت، اذن، اعراض و قرارداد خصوصی منطبق گردد (حکیمی، 1385: ش805، ص5). در تطبیق با هر یک از عناوین مزبور نتایجی خاص نهفته است.
1-2-4) صلح؛ با توجه به اینکه صلح عقدی لازم است، صاحبان جنین حق رجوع از صلح در مورد جنین را ندارند.
2-2-4) هبه؛ از آنجا که هبه عقدی جایز است، میتوان مطابق ماده 803 ق.م. در صورت بقای عین موهوبه، از هبه رجوع نمود. اما تبدیل اسپرم و تخمک به جنین را میتوان از بین رفتن عین موهوبه دانست و قابلیت رجوع را از صاحبان اسپرم و تخمک سلب نمود. همچنین هرگاه موضوع، هبهی جنین باشد، میتوان انتقال جنین به رحم را عدم بقای عین موهوبه دانست و بدین وسیله امکان رجوع از صاحبان جنین سلب میشود.
3-2-4) وکالت؛ چون وکالت عقدی جایز است، قابلیت رجوع از آن وجود دارد، مگر آنکه مورد وکالت انجام شود یا متعلق وکالت از بین برود که در این صورت همان مباحث مطرح در هبه در اینجا نیز قابل طرح است. در اینجا مراکز درمانی نقش وکیل را ایفا میکنند. برخی از حقوقدانان با توجه به شان، منزلت و کرامت انسانی معتقدند: اهدای جنین یک «عمل حقوقی یک جانبه» است؛ زیرا در اکثر موارد، اهداکنندگان و درخواستکنندگان جنین یکدیگر را نمیشناسند و مشکل بتوان مراکز درمان ناباروری را وکیل درخواستکنندگان دانست (رک. جمعی از نویسندگان، 1384: ص176).
4-2-4) اذن؛ صاحبان جنین میتوانند اذن استفاده از جنین را به منظور انتقال به رحم زن متقاضی، صادر نمایند؛ در این صورت نیز برگشت از اذن، تا قبل از استقرار جنین در رحم امکانپذیر است.
5-2-4) اعراض؛ مطابق این نظر حق انسان بر اسپرم و تخمک خود، حق عینی است و میتوان به صاحبان آنها حق اعراض داد. این اعراض، حق استفاده توسط دیگران را فراهم مینماید و چه بسا در چنین حالتی دیگر نتوان رابطهای بین طفل متولد شده با صاحبان اسپرم و تخمک ترسیم نمود. با این حال به نظر میرسد، پذیرش حق عینی انسان بر اسپرم و تخمک تا مرحله قبل از تلقیح قابل تسری است و پس از تلقیح، دیگر انسان حق عینی بر جنین ندارد؛ زیرا جنین در این مرحله انسانی مستقل است که نمیتواند موضوع حق عینی دیگری واقع شود و بر این اساس عبارت «اعراض از جنین» بر خلاف عبارت «اعراض از اسپرم و تخمک» عبارت صحیحی نمیباشد.
6-2-4) قرارداد خصوصی؛ برخی معتقدند بهتر است مراکز درمان ناباروری طرف قرارداد تلقی شده و یک قرارداد غیرمالی که تابع قواعد عمومی قراردادها باشد بین اهداکنندگان و مراکز یاد شده منعقد گردد. در این حال مجانی و تبرعی بودن عمل، مانع نمیشود که پاداشی به اهداکنندگان داده شود. چنانکه هبه مطابق قانون مدنی میتواند معوض باشد که عوض در این صورت، فرعی است(رک. جمعی از نویسندگان، 1384: ص176).
3-4) به نظر می رسد با توجه به تحلیل و تبیین فرایند اهدای جنین، باید بین مراحل مختلف آن تفکیک قایل شد. در یک مرحله صاحب اسپرم و تخمک، سلولهای جنسی خود را به مراکز درمان ناباروری میدهند و در مرحلهی دیگر، مراکز یاد شده اسپرم و تخمک را در محیط آزمایشگاه بارور نموده و جنین حاصل را به رحم متقاضی منتقل میکنند. در مرحلهی نخست اگر نازایی نوعی بیماری تلقی شود و اهدای جنین یکی از راههای مداوای آن باشد؛ اعطای اسپرم و تخمک به مراکز درمانی، بخشی از فرایند درمان بوده و منفعت عقلایی دارد. بر این اساس میتواند بیع واقع شود و اعطاکنندگان اسپرم و تخمک، در واقع سلولهای جنسی خود را به مراکز باروری بفروشند. در این مرحله کرامت انسان مخدوش نمیگردد؛ زیرا اسپرم و تخمک به تنهایی انسان محسوب نمیشوند تا گفته شود انسان قابل بیع و هبه نیست. اطلاق کلمهی اهدا بر اعطای اعضا یا فرآوردههای انسان نیز، صرفاً یک جنبهی روانشناسانه و جامعهشناسانه دارد و تغییری در ماهیت عمل نمیدهد. نظیر عملی که بر آن «اهدای کلیه» یا «اهدای خون» اطلاق میگردد.
وانگهی نیازی نیست هر عملی را تحت عناوین خاص عقود معین و معهود گنجانید. حق این است که در مرحلهی اول، اعطاکنندگان اسپرم و تخمک به مراکز درمانی، در واقع داروهای مورد نیاز، مقدمات و لوازم درمان یک بیماری را فراهم آوردهاند و از آنجا که در فرایند درمان نقش داشتهاند، عمل آنها مفید و مورد پسند جامعه است و نباید آنها را به دلیل اخذ عوض در مقابل چنین اقدام سودمندی مورد مواخذه و شماتت قرار داد. اعطاکنندگان میتوانند مطابق ماده 10 ق.م. ضمن قرارداد خصوصی با مراکز مزبور عوض دریافت نمایند.
در مرحلهی دوم که جنین به رحم متقاضی منتقل میشود، نه تنها اطلاق بیع بر جنین بلکه استفاده از عناوینی مثل هبه، صلح، اعراض و مانند آن نیز در این باره معارض با کرامت انسان است. گو اینکه اطلاق کلمهی جنین برای مرحلهی دو سلولی به بعد میباشد. به هر حال در این مرحله نیز نیازی به گنجاندن انتقال جنین به رحم ذیل یکی از عناوین معهود فقهی و حقوقی نیست بلکه بخشی از سیر درمان است. بنابراین اهداکنندگان اسپرم و تخمک و مراکز درمانی، به عنوان مشارکت در بخشی از فرایند درمان استحقاق دریافت عوض را خواهند داشت.
5) اهدای جنین و نظر فقها
در مورد جواز یا عدم جواز اهدای جنین، فقها به سه دسته تقسیم میشوند: اهدای جنین مطلقاً جایز نیست؛ اعم از آنکه بین صاحب تخمک و اسپرم رابطهی زوجیت باشد یا نباشد. اهدای جنین مطلقاً جایز است. گروه آخر کسانی هستند که قایل به تفکیک شده و معتقدند اگر بین صاحب تخمک و صاحب اسپرم، رابطهی زوجیت باشد، این عمل مجاز و در غیر این صورت جایز نیست. در ذیل دلایل قابل استناد هر یک از دیدگاههای فوق مورد بررسی قرار میگیرد:
1-5) دلایل عدم جواز اهدای جنین
دلایل فقهی و حقوقی فراوانی بر عدم جواز و ناروایی اهدای جنین ذکر گردیده که برخی از آنها ذیلاً بیان و بررسی میشود:
1-1-5)تغییر خلق خدا
خداوند متعال میفرماید: «ولامرنّهم فلیغیرن خلق الله» (نساء، 119) و «فطره الله التی فطره الناس علیها لاتبدیل لخلق الله» (روم، 30) از این آیات حرام بودن تغییر در آفرینش خدا استفاده میشود؛ زیرا این آیات بیانگر آن است که تغییر در آفرینش، به دستور شیطان است و از آنجا که فطرت الهی بر زاد و ولد از طریق لقاح طبیعی اسپرم و تخمک استوار است، هر روش دیگری، نوعی تغییر در خلقت الهی و در نتیجه حرام و کاری شیطانی است. و از آنجا که تولیدمثل از طریق اهدای جنین مطابق فطرت نبوده و تغییر در آفرینش است، حرام میباشد.
در روایات، «واشمات» (خالکوبان)، «نامصات» (کنندگان مو)، «واشرات» (بازکنندگان لایدندان) و «واصلات» (وصل کنندگان موی زن به موی زن دیگر) مورد نفرین قرار گرفتهاند (حرعاملی،1424ق: ج17، ص133)؛ زیرا آفرینش خداوند متعال را تغییر میدهند. همچنین مفسرین قرآن، اخته کردن چارپایان، خالکوبی، مثله، لواط، مساحقه و... را از مصادیق تغییر در مخلوق خدا و منهیعنه دانستهاند (طبری، بیتا: ج9، ص215). بنابراین انتقال مسیر خلقت از لقاح طبیعی به تلقیح مصنوعی را میتوان به طریق اولی تغییر در خلق خدا دانست؛ چرا که در موارد فوق تغییر در ظاهر مخلوق است، در حالی که تولیدمثل از طریق اهدای جنین تغییر در اصل و شیوهی خلقت است. به علاوه آثار موارد ذکر شده، منحصر به همان مخلوق است، ولی در اهدای جنین، محیط آزمایشگاه میتواند اثرات نامطلوبی بر جنین بگذارد و چه بسا بر نسل انسان هم اثر بگذارد. در اینجا هم انسان کریم و هم کرامت انسان مورد هدف قرار میگیرد.
اما با دقت در آیات و روایات مزبور و تفاسیر گوناگون معلوم میشود، منظور از تغییر در خلق خدا آن چیزی نیست که ذکر شد، بلکه مراد تغییر کاربری مخلوقات است. به این معنا که انسان باید از خورشید، ماه، سنگ، آتش و... بهرهمند گردد، اما اگر به دستور شیطان آنها را بپرستد، ایـن تغییر در خـلق خداست (رک. قرطبی، 1405ق: ج5، ص394). در تفاسیر متعددی «خلق» به معنای «دین» میباشد. از ابن عباس نقل شده که «فلیغیرن خلق الله» به معنای «تغییر در دین خدا» است (همان). برخی مفسرین مثل: «سعیدبن جبیر»، «سعیدبن مسیب»، «ضحاک»، «مجاهد»، «قتاده» و... نیز همین نظر را قبول دارند (رک. رازی، 1411ق: ج12-11، ص39).
علامه طباطبایی، آیهی 30 سورهی روم را تفسیر آیهی 119 سورهی نساء دانسته و مینویسد: «خلاصهی گفتار شیطان این است که من بندگانت را به وسیلهی عبادت غیرخدا و ارتکاب گناه گمراه میکنم و به آنان دستور میدهم به آرزوها و خیالهای باطل سرگرم شوند و از اشتغال به امور واجب رویگردانند و دستور میدهم گوش چارپایان را سوراخ کنند و آنچه را خدا حلال کرده، بر خود حرام کنند و دستور میدهم آفرینش خدا را تغییر دهند» (طباطبایی،1417ق: ج5، ص86). آنگاه با استشهاد از این آیه مینویسد: «بعید نیست که مراد از تغییر خلقت خدا خارج شدن از حکم فطرت و ترک دین حنیف باشد (همان). وانگهی پذیرش نظریهی ممنوع بودن تغییر در مخلوق خدا لوازمی دارد که التزام به آن دشوار مینماید. از جمله حتی تغییر در گیاهان، پیوند زدن درختان میوه، کوتاه کردن ناخن و مو، درمان بیماری، آرایش زن برای شوهر و... میبایست حرام باشد، چون همگی نوعی تغییر در آفرینش خدا است.
برخی صاحبنظران تلقیح نژاد برتر حیوانات با نژاد دیگر و همچنین پیوند درختان به درختان دیگر را جایز میدانند و معتقدند: «تغییر خلق اگر متوجه تبدیل به احسن باشد، مانعی ندارد (سند، 1381: ص100).
همچنین احادیث ذکر شده نیز قابل مناقشه است. زیرا درحدیث دیگری آمده است: «واصله» و «موصوله» کسی است که در جوانی زنا میکند و در پیری زنان را به مردان میرساند (حرعاملی، 1424ق: ج17،ص132).
این متن فقط قسمتی از اهدای جنین در پرتو فقه و حقوق می باشد
جهت دریافت کل متن ، لطفا آن را خریداری نمایید